خدمت یا خیانت؟
خدمت یا خیانت؟
مردم با«جمهوری اسلامی» خاطره ها دارند؛ از قدم زدن های عاشقانه و قرارهای آشنایی روز اول تا فریادهای الله اکبر. اینجا محله یی گران قیمت است که ارزش آن فقط به اعلام قیمت مشاوران املاک نیست؛ گران است چون فاتح دارد. گران است چون ورزشکار دارد. گران است چون تمام اقوام را دارد. گران است چون بین الملل است. گران است چون قطعه یی مادرانه دارد. گران است چون امنیت دارد. حالا اما یک لودر می خواهد تمام این ارزش ها را از بین ببرد.

وقتی بسیاری از مردم و متخصصان مخالف ند وقتی موکلان دوست ندارند وقتی دلسوزان نمی خواهند وقتی مردم ناراضی ند و تو آن ناخواسته را انجام دهی چه معنا می دهد؟ مگر خیانت شاخ و دم دارد؟
میدان جمهوری اسلامی را مردم اینگونه دوست دارند با همین شمایل می خواهندش؛ چرا شورا و شهرداری تبر برداشته که جان جمهوری را بگیرد؟ چرا شورای شهر و شهرداری صدای مردم را نمی شنود؟ چرا ارزش های این منطقه را می خواهند کمرنگ و بی رنگ کنند؟ چرا شورای انقلابی بر خلاف خواسته های مردم گام برداشته است؟ چرا می خواهند پل شهید حیدرخانی دیگری را خلق کنند؟ چرا می خواهند دوباره مردم هر بار رد شدند عاق کنند؟ سود این زخم ها به جیب چه کسی می رود؟ اگر شورای انقلابی مردم را درک نکند از چه شورایی می شود توقع داشت؟ اگر فرزندان شهید عضو شورای شهر فریادهای مردم را نشنوند به چه کسی می شود امیدوار بود؟ برخی درختان را سر بریدند آیا این حق مردم نیست که از سرنوشت درختان مطلع شوند؟ فرزندان شهدای پارلمان شهری چرا سکوت کردند؟ رحیمی و قاسمپور چرا از حق مردم در حفظ جمهوری اسلامی دفاع نمی کنند؟ مریم شورا چرا حرف متخصصان که مخالف این پروژه هستند را فریاد نمی زند؟ رییس شورا چرا در برابر این سکوت ها که بغض سینه مردم شده سکوت کرده است؟ چه کسی در میان این ۱۳ نفر مدافع مردم است؟ چه کسی در میان این ۱۳ نفر حافظ محیط زیست است؟ چه کسی در بین این ۱۳ نفر امانت دار اموال مردم است؟ چه کسی در میان این ۱۳ نفر چشم و زبان مردم است؟ مردم جمهوری اسلامی را همانگونه که هست می خواهند چه کسی در میان این ۱۳ نفر این حرف را می فهمد؟