آخ ” ای تاریخ بشکند قلمهایت اگر ننویسید با یاران خمینی چه کردند؟
آخ تاریخ بشکند قلمت که گذاشته ایم آن فوتبالیست فرارکن به خارج قلم بزند ، برای این شهر خط و نشان بکشد و بنویسد کرج من! کرج باشرف! مگر تو شرف داشتی که گذاشتی رفتی باشرف!
یکی می گفت این سلبریتی ها یا سلبریدی ها یا هر چیزی که اسمش را می گذارند جرمش از آن اختلاس کن کمتر نیست، آخر هر چه که توانستند از مردم این شهر و کشور نردبان درست کردند و بالا رفتن بعد یک دفعه فیلشان یاد هندوستان کرد که باید برویم…
آخ ! چرا ما لالمونی گرفته ایم که بنویسند کرج همیشه قهرمان، آنهم برای کسانی که پرچم پایین می آورند و با لگد به پلیس بی جان می زنند! شما اگر جرات داشتید آن موقعی لگد می زدید که هنوز سرپا بود.
آخ اگر دستم به آن عجوزه لکنده ای که معلوم است هم پول گرفته و هم می خواهد به خارج برود برسد…
اگر ان پلیس امروز در مقابل تو عجوزه کلنده سکوت می کند، برای این است که فکر می کند تویی که رهبرت شده است مصی پولی نژاد و پهلوی پشمی نژاد، فریب خورده ای و مطئمن است دختر این مملکت هستی. آخر او به حرف مولا و رهبرش گوش می دهد که می گوید: “جوانانی که به خیابان آمدند بچههای خودمان هستند”
آخر آن پلیس هم که تو با لگد به جسم نیمه جانش می زنی همانقدر که برای خواهر و دخترش تحمل وصبر می کند برای تو هم تحمل و صبر کرده است.
اما بدان اگر تو نقاب بر صورت نداشتی و رو در رو ایستاده بودی، او اینک اینگونه نبود که تو برایش رجز خوانی کنی و لگد پراکنی کنی.
او همانی است که وقتی قداره بندها، صدایشان را بلند می کنند تا تو و همجنسانت را به بردگی جنسی ببرند، قد علم می کند و صدایش را بلندتر ، که اینها خواهران من اند و جانش را هم در این مسیر می دهد.
ای عجوزه لکنده ای صادق هدایت خوان، چهره از نقابت بردار، بگذار رو در بشوی با او، آنوقت ببینم سوراخ موش را چند اجاره می کنی؟
آخ تاریخ قلمت بشکند اگر ننویسی برای آن سید روح الله، همان سید روح اللهی که شد آرمان این شهر، چه نقشه شومی کشیدند.
آی آنانی که می نوشتید نیکا روضه مکشوفه است، نیکایی که خودش را از بلندی پرت کرد، نیکایی که معلوم نبود اصلا آن موقع شب در آن جا چه می کرده چرا نمی نویسید، سید روح الله روضه مکشوفه است، یکی با سنگ می زند، یکی با چوب می زند، یکی با لگد می زند،یکی…
آخر سر هم جنازه نیمه جانش آنهم بالباس پاره و خونی در وسط خیابان رها می شود.
مگر شما دین ندارید؟ مگر شما آزاده نیستید؟ مگر شما این سخنان سید الشهدا را لغلغه زبانتان نمی کنید تا مردم مومن را فریب دهید که همراهشان هستید، مگر شما در استوری هایتان، فرازهایی از ناحیه مقدسه صاحب الزمان (ع) را برای دختری که مادرش در نزاع خانوادگی کشته شده، نمی آورید؟ چرا اکنون نمی نویسید برای سید روح الله. و برایش روضه مکشوفه باز نمی کنید؟ آخر می دانید چرا! سید روح الله پول ندارد، ویزای رایگان و پناهندگی مجانی هم ندارد
آخ تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی سید روح الله را چند نفر دوره کردند و فقط بر سر و صورت او می زدند.
آخ تاریخ بکشند قلمت اگر ننویسی این فرزند عجمیان چگونه جانش را برای این انقلاب و رهبر و امام داد. جگونه برای دین خدا ایستاد.
آخ تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی چگونه آن سرباز فداکار امنیت ایستاد و آن وحوش شارژ شده، اسلحه بر جسم نیمه جانش چکاندند.
آخ ای تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی عده ای که آمال و آرزوهایشان شده است، امین معلوف لیبرال دموکرات فرانسوی لبنانی تبار. چگونه الحزن ! الحزن کردند و نوشتند ألم تؤلمك ركبتاكمن الجثو فوق صدورنا؟!
ولی برای سید روح الله و آرمان و سربازان اسیر شده در دست داعشی های این شهر، فقط لبخند و تمسخر گذاشتند، آنها که جرمشان دفاع از امنیت بود و محافظان امنیت شان در شهر و کشور.
آخ تاریخ ای کاش لحظه ای، ثانیه ای، دقیقه ای لوله های تفنگ داعشیان را بر سر آن عجوزه های لکنده این شهر و این لشگر لایک کنندگان نشان دهی تا بفهمند محافظان امنیت و امنیت یعنی چه؟
تا یاد بگیرند بر جسم نیمه جان پلیس لگد نمی اندازند، تا یاد بگیرند، اگر آن جسم نیمه جان رها شده در خیابان را رها کنی و با سنگ و چوب بر او بتازی، فردا می شوی برده جنسی داعشی هایی که …
آخ تاریخ بشکند قلمت، بشکند قلمت ، بشکند قلمت اگر ننویسی که امروز چه بر سر یان شهر آوردند. آنهایی که از ایادی اشان یاد گرفته اند، پاسدار جلوی عروسشان سر ببرند.
بشکند قلمت اگر ننویسی که امروز چه بر سر این شهر آوردند، آنهایی که از ایادی شان یاد گرفته اند، تیر خلاص بر جسم نیمه جان بچکانند.
آخ تاریخ بشکند قلمت، اگر ننویسی با یاران خمینی چه کردند.
ع. کمالی