تا به حال به چوب خط های روی دیوار زندان فکر کرده ای؟ انتظار یعنی نگاه زندانی به در تا شاید اتفاقی بیفتد و در باز شود؛ زندان یعنی حسرت، دلتنگی، ندیدن و در آغوش نگرفتن فرزندان و در یک کلام زندان یعنی انتظار.
فرقی نمی کند چه مدت را در زندان گذرانده اند، مهم انتظاری است که می کشند، به خصوص اگر به دلایل غیرعمد پایشان به محبس باز شده باشد. اینجاست که زمان دیر می گذرد، لحظه ها دیر سپری می شود و دلتنگی به اوج می رسد.
هر ساله در اقدامی خداپسندانه خیرین و نیکوکاران دست در دست هم می دهند و به یاری زندانیانی می شتابند که به دلیل جرائم مالی و غیرعمد زندانی شده اند و با جمع آوری کمک های نقدی اقدام به آزادی این زندانیان می کنند و خانواده هایی را از چشم انتظاری در می آورند.
امسال نیز در آستانه سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی که نه تنها ملت ایران بلکه ملت های مسلمان منطقه، آزادی و امنیت خود را مدیون حاج قاسم و حاج قاسم ها هستند، سازمان بسیج مداحان استان البرز با همکاری ستاد دیه، سازمان زندان ها، بسیج حقوقدانان، اصناف و مرکز نیکوکاری زندانیان اقدام به آزادسازی زندانیان جرائم غیرعمد کردند.
روز موعود فرا رسید و مسئولینی که قرار بود در این مراسم حضور داشته باشند، به ندامتگاه مرکزی فردیس آمدند تا در مرحله اول در مراسم آزادسازی ۷۶ زندانی، شریک شادی خانواده هایی باشند که با نبود عزیزانشان شادی از خانه هایشان پر کشیده بود.
در مرحله دوم این آزادسازی و در آستانه سالگرد شهادت سردار دل ها، سازمان بسیج مداحان استان البرز نیز با همکاری و مشارکت مداحان پس از راه اندازی پویشی تحت عنوان نذر مهربانی در فضای مجازی موفق به آزادسازی ۱۴ نفر از این مددجویان شد.
نام سردار دل ها در پوستر طراحی شده پویش نذر مهربانی چشم نوازی می کرد و میل و رغبت مردم برای کمک های نقدی را بیشتر و بیشتر می کرد و با وجود شرایط کرونایی در کشور و عدم فعالیت برخی صنوف و در پی آن بروز مشکلات مالی در خانواده ها، باز هم در مسیر آزادی همنوع قدم بر می داشتند.
برخی توان پرداخت مبالغ بالا را نداشتند و با کمک های اندک به یاری زندانیانی شتافتند که چشم انتظار مدد و یاری همنوعان خود بودند اما از آن جا که اندک اندک جمع گردد … همان مبالغ کم نیز گره های بزرگی را باز کرد و مادران و پدرانی را به آغوش خانواده بازگرداند البته نقش بی بدیل اصحاب رسانه در بازنشر و انتشار پوستر و دعوت برای شرکت در پویش نذر مهربانی را نمی توان نادیده گرفت.
امروز قرار بود مراسم بزرگداشت سردار دلها در زندان و در جمع چشم انتظاران آزادی برگزار شود؛ گام ها به سمت زندان برداشته می شد، صدای تپش قلب ها به گوش می رسید، همسر، مادر، فرزند، پدر، خواهر و برادر همه چشم انتظار دیدار عزیزشان بودند.
آقای میانسالی در حال امضای چک هایی بود که هر یک قرار بود سند آزادی یکی از این عزیزان باشد و دل خانواده ای را شاد کند. حس و حال عجیبی بر مراسم حاکم بود. مجلس بوی حاج قاسم می داد؛ بوی معرفت، مردانگی و از خود گذشتگی. کجایی حاجی؟ کجایی که ببینی حتی نامت نیز باعث حرکت و برکت است؟
به اسامی روی کاغذ نگاه کردم، نام چند خانم بین اسامی زندانیان، توجهم را به خود جلب کرد؛ تصور اینکه مادری ماه ها یا سال ها از همسر و فرزندانش دور باشد خیلی سخت بود. با اینکه شناختی از آن ها نداشتم اما دلم می خواست هر چه زودتر این دقایق و ساعت ها بگذرد و انتظار به سر برسد.
به سمت حسینیه دعوت شدیم. گام هایم آهسته تر و نفس در سینه حبس شد. تصاویر حاج قاسم را نگاه کردم. او هم خوشحال بود و می خندید. مدیرکل زندان های استان البرز از طریق تریبونی که در اختیارش قرار گرفت از رشادت ها و مکتب سردار می گفت و توصیه های لازم را به زندانیان می کرد.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان کرج نیز با بیان موضوعاتی در وصف شهید سلیمانی مجلس را معطر کرد و او را مرد میدان نامید و از همه خواست مرد واقعی میدان باشند. دل ها به تپش افتاده بود و هر کس منتظر بود نامش قرائت شود و سند آزادی خود را در روز شهادت حاج قاسم بگیرد.
نخستین زندانی، خانمی بود که ۹ سال از بهترین روزهای عمرش را در زندان سپری کرده بود. نفر بعدی بانوی میانسالی بود که زمان گرفتن برگه ازادی دستانش می لرزید؛ نمیدانم از شدت استرس بود یا شادی؟ اما دلیلش هر چه بود چشمانم را خیس کردم تا لرزش دستانش را نبینم.
با شنیدن نام آقایان، هم بندی ها با قرائت صلوات شادی خود را ابراز می کردند و با در آغوش گرفتن آنان، خود را در شادی آن ها سهیم می کردند. حاج قاسم همچنان لبخند می زند و تصویرش در مراسم چشم نوازی می کند.
امروز باید برای از دست دادن مردی گریه می کردیم که نامش لرزه بر اندام دشمن می انداخت اما انگار خودش هم نمی خواهد چشمان دوستدارانش را گریان ببیند؛ گویی خدا هم شرایط را به گونه ای فراهم کرد تا به جای اشک، لبخند مهمان صورتمان باشد.
حاج قاسم، همانی است که جسمش را فدا کرد، اما روحش را نه و امروز نامش همچنان تاثیرگذار است و شاهد و ناظر است که چگونه در آستانه سالگرد پروازش، دل خانواده های چشم انتظار شاد می شود. به راستی آزادی از زندان، طعمی فراموش نشدنی دارد.
لبخند حاج قاسم، شریک شادی زندانیان رها شده از بند
برچسب ها
سرمقاله به قلم سمیرا مرادی؛
انقلاب اقتصادی در گرو رشد تولید
یادداشتی به قلم زهرا کورانی
روحانى آمريكا را زنده كرد
فریاد انتقام در گلوی منتقمین خون سردار دلها
حضور فرمانده مقتدر و عالی مقام در فراسوی مرزهای ایران در کشورهای همسایه در خط مبارزه با هدف ایجاد امنیت در منطقه مایه فخر و مباهات ایران زمین بود. مبارزات خستگی ناپذیر رزمندگان جبهه مقاوت به فرماندهی ژنرال بزرگ کشورمان حاج قاسم سلیمانی در راسنای جلوگیری از نفوذ وحشیانه گروههای تروریستی و داعشیان به داخل و بیرون مرزها و ایجاد امنیت در کشورهای منطقه، لرزه بر اندام آمریکای جنایتکار و سردمداران پلیدش انداخته بود. به برکت حضور فرمانده قهرمان درخط مبارزه و مقاومت در برابر جنایت های وحشیانه تروریستهای خون ریز دست پرورده استکبار جهانی و اسراییل غاصب، در کشور عزیز ایران در سایه امنیت، هر شب را بدون دلهره به امید افق های روشن و لوث کامل جنایتکاران درمنطقه سر بر بالین می گذاشتیم و غافل از روزی که گل خوشبوی سپاه قدس گلچین شده و فردا دیگر در کنارمان نخواهد بود. آری؛ روزگار در جمعه سیاه، سرنوشت دیگری برای فرمانده جبهه مقاومت رقم زد .سحرگاه روز جمعه ۱۳ دی رسما خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی اعلام شد. هیچ کس این خبر را باور نمی کرد همه در شوک به سر میبردند ، هر کس به نحوی به اخبارهای داخلی و خارجی و شبکه های فضای مجازی چنگ میزد و به جستجو می پرداخت با امید به اینکه خبر شهادت حاج قاسم تکذیب شود و صحت نداشته باشد . من به محض مطلع شدن از خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی وابو مهدی المهندس در شبکه مجازی ، سراسیمه تلویزیون را روشن کردم دعا میکردم که خبر دروغ باشد که متاسفانه شبکه خبر رسما اعلام کرد: در شامگاه ۱۳ دی ماه در حمله موشکی هلی کوپترهای آمریکایی به دو خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در این حمله هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. لحظه شنیدن خبر تلخ شهادت سردار سلیمانی بسیار برایم سخت و طاقت فرسا بود گویی قلبم از تپش ایستاد.قلم در دستانم یخ زده بود و نمی توانستم خبر شهادت سردار را در سایت خبری بارگذاری کنم . به جرات اعتراف می کنم بعد از شنیدن خبر رحلت حضرت امام (ره ) و همچنین خبر شهادت سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی که از آشنایان نزدیک ما بودند،بسیار دلشکسته و غمگین شدم ، این بار نیز خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی که به راستی نمونه الگوی انسان مؤمن و وارسته بود برایم بسیار تاثر برانگیز و ناراحت کننده بود. در لحظات سخت و غمبار، بغض و اشک مجالم را بریده بود و قلم یارای نگارش خبر شهادت را نداشت. در دلم آشوب و ولوله برپا بود. ذهنم درگیر خبر تلخ شهادت مرد میدان بود، ناگهان به یاد فرزندانی كه پدر قهرمانشان در هشت سال دفاع مقدس و یا در نبرد با داعش در عراق و سوریه و دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام دلاور مردانه ایستادند و جام شهادت را نوشیدند افتادم ،گویی آنها دوباره یتیم شدند . با شهادت فرمانده مقتدر سپاه قدس، قاسم سلیمانی ها جوانه زدند و رهروان راستین مکتب سلیمانی پای در عرصه مبارزه نهادند. جنایتکاران و دشمنان بدانند با گذشت یک سال از شهادت دلیر مرد میدان ،هنوز منتقمین خون سردار سلیمانی فریاد انتقام در گلو دارند و انتقام های سختی را خواهند گرفت و تا پای جان تا محو اسراییل از صحنه روزگار و نابودی دشمنان اسلام و ایجاد امنیت مطلق در منطقه ایستاده اند و سربازی پا به رکاب اسلام و مهین در جبهه های مقاومت و مبارزه هستند . .
انقلاب اقتصادی در گرو رشد تولید
حمایت از تولید داخلی همواره یکی از تاکید های رهبر انقلاب بوده است. نامگذاری سالهای اخیر با چاشنی اقتصادی توسط مقام معظم رهبری خود نشان دهنده اهمیت موضوع اقتصاد است که همت و توجه مسئولان و تولیدکنندگان و صنعتگران را می طلبد.
روحانى آمريكا را زنده كرد
سال ٥٧ بود كه گفتيم توى دهن آمريكا مى زنيم و شد دشمن خونى ما؛ زورش كه به ما نمى رسيد عراق را به جان ما انداخت. هزاران شهيد و شهيده داديم تا بگوييم هستيم بر آن عهد كه بستيم. چهل و يك سال تمام قد جلوى تمام زورگويى هاى آمريكا ايستاديم، مرگ بر آمريكا […]
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.